حسین صیامیان گرجی؛ احمد بخشایشی اردستانی؛ محمد توحیدفام؛ سوسن صفاوردی
دوره 1، شماره 3 ، آذر 1399، ، صفحه 221-239
چکیده
نهضت مشروطه جایگاه ویژهای درتاریخ سیاسی معاصر ایران دارد. در روند تحولات نهضت مشروطه شکلگیری ائتلاف گستردهای از کنشگران قابل مشاهده است. روحانیون، بازاریان، روشنفکران و حتی اقلیتهای مذهبی و قومی ...
بیشتر
نهضت مشروطه جایگاه ویژهای درتاریخ سیاسی معاصر ایران دارد. در روند تحولات نهضت مشروطه شکلگیری ائتلاف گستردهای از کنشگران قابل مشاهده است. روحانیون، بازاریان، روشنفکران و حتی اقلیتهای مذهبی و قومی در شکل گیری این انقلاب دخیل بودهاند. با اینحال نتیجه نهایی این انقلاب چیزی متفاوت از هدف گروهها و احزاب و سازمانها بوده است. بنابراین سئوالی که در اینجا پیش میآید این است که با رویکرد جامعه شناختی جایگاه کارگزاران مشروطه در شکست این جنبش را چگونه میتوان تحلیل و بررسی کرد؟ فرضیه تحقیق این است که تضادهای داخلی و تناقضهای آشکار در کنش ورزی گروههای دخیل در این انقلاب عامل اصلی شکست این جنبش محسوب میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد که عدم تعریف درست از مشروطه، دگردیسی مشروطه خواهی به شکل گیری دولت نوساز در قالب فرد قدرتمند(در اینجا رضاشاه)، تناقضها و دودستگیهای در کارگزاران مشروطه، دخالت قدرتهای خارجی و تحت کنترل قرار دادن روند تحولات مشروطه باعث عدم موفقیت این نهضت شده و نتیجه نهایی آن تولد یک دیکتاتوری جدید از دل آن بود. روش تحقیق در پژوهش کنونی، کیفی است و تجزیه و تحلیل دادهها به صورت توصیفی –تحلیلی در قالب الگوی جامعه شناسی تاریخیِ تفسیری صورت گرفته است.