محمود نقدی پور؛ عبدالواحد قادری
دوره 1، شماره 3 ، آذر 1399، ، صفحه 183-202
چکیده
تا پیش از وقوع جنگ اول جهانی و سقوط امپراتوری عثمانی، متفکران جهان اسلام اغلب دو مقوله ی دین و دولت را مفاهیمی به هم پیوسته تفسیر می کردند و قائل به جدایی و تفکیک دین و دولت از یکدیگر نبودند. در اواخر دوران ...
بیشتر
تا پیش از وقوع جنگ اول جهانی و سقوط امپراتوری عثمانی، متفکران جهان اسلام اغلب دو مقوله ی دین و دولت را مفاهیمی به هم پیوسته تفسیر می کردند و قائل به جدایی و تفکیک دین و دولت از یکدیگر نبودند. در اواخر دوران امپراتوری عثمانی و اواسط حکومت قاجار، با رشد تفکرات سیاسی غرب در جهان اسلام و بعدها با سقوط این امپراتوری، اندیشه های سیاسی مدرن در میان روشنفکران و نوگرایان مسلمان رشد و گسترش یافت. از قرن نوزده محصلانی که به اروپا رفته بودند، با تاثیرپذیری از اندیشه دولت – ملت ندای جدایی دین از دولت را مطرح کردند. با روی کار آمدن حکومت پهلوی این جریان بیش از پیش تقویت شد و با طیف مذهبیون وارد چالش جدی شد. امام خمینی(ره) که پس از درگذشت آیت الله بروجردی مرجعیت حوزه علمیه را عهده دار بود، تلاش کرد تا با ارائه تفسیری جامع گرایانه از دین آن را به تمامی ابعاد زندگی انسان پیوند دهد. پژوهش حاضر تلاش دارد تا با طرح این پرسش که منظور از تفسیر جامعگرایانه امام از اسلام چیست، پاسخ ایشان را در قالب موضوعات عمدتاً سیاسی- اجتماعی تبیین نماید.