مسئله «ماهیت انسان» نقطه شروع بسیاری از مباحث نظری و فلسفی است. در مطالعات انسان شناختی میتوان از دو گونه متفاوت از انسان آرمانی یعنی «انسان اقتصادی» و «انسان جهادی» سخن گفت. در انسان ...
بیشتر
مسئله «ماهیت انسان» نقطه شروع بسیاری از مباحث نظری و فلسفی است. در مطالعات انسان شناختی میتوان از دو گونه متفاوت از انسان آرمانی یعنی «انسان اقتصادی» و «انسان جهادی» سخن گفت. در انسان اقتصادی به طور کلی انسان؛ بازیگری خردمند، منفعتجو، خودپرست، بهینه خواه، محاسبهگر و هدف محور تلقی میشود. به تاسی از اقتصادانان مکتب کلاسیک که نقش پررنگی در صورتبندی انسان اقتصادی داشتند، اصل سودمندی و اصالت نفع شخصی مبنای کنش و رفتار انسان دانسته میشود و اینکه انسانها به طور طبیعی در جستجوی تمتّع بیشتر با کوشش کمتر هستند. در حالیکه انسان اقتصادی مدعی توصیفی واقعی، عینی و جهانشمول از انسان است و فراتر از این حتی نیات همنوعخواهانه، خیرخواهانه و یاریگرانه را نیز از منظر نفع شخصی توضیح میدهد، به نظر میرسد کلان روایت انسان اقتصادی قادر به توضیح رفتار انسان در همه زمانها و مکانها نیست و با رفتار واقعی انسان فاصله زیادی دارد. برخلاف چنین مفروضاتی با گونهای دیگر از انسان مواجه هستیم که همنوعخواهی، ایثار، حقطلبی، از خودگذشتگی، خیرخواهی، انصاف، حقشناسی، غمخواری، اخلاقمداری، معنویتگرایی، تکلیفگرایی و رضایتمندی الهی از ویژگیهای او محسوب میشود. با عنایت به این مساله پژوهش پیشرو در تلاش است با بهرهگیری از روش مقایسهای، ضمن به چالش کشیدن مفروضات انسان اقتصادی، بر ناتوانی این مدل آرمانی در فهم ماهیت پیچیده انسان صحه گذاشته و زمینه را برای طرح مدل آرمانی انسان جهادی فراهم کند. انقلاب اسلامی را میتوان دمیدن روح متفاوتی به کلان روایت انسان اقتصادی و ظهور و بروز انسان جهادی دانست.