عباسعلی جباری ثانی؛ امیرحسین الهامی
دوره 2، شماره 4 ، اسفند 1400، ، صفحه 53-74
چکیده
مردمسالاری دینی به عنوان یک مفهوم بدیع در فضای سیاسی و فرهنگی جامعه ما مطرح شده و به مثابه یک فلسفه سیاسی و الگوی حکومتی خاص و مستقل، در مقابل فلسفههای سیاسی و الگوهای حکومتی بدیل، به ویژه سکولاریسم ...
بیشتر
مردمسالاری دینی به عنوان یک مفهوم بدیع در فضای سیاسی و فرهنگی جامعه ما مطرح شده و به مثابه یک فلسفه سیاسی و الگوی حکومتی خاص و مستقل، در مقابل فلسفههای سیاسی و الگوهای حکومتی بدیل، به ویژه سکولاریسم و بنیادگرایی خود را عرضه کرده است. مدعای اصلی مردمسالاری دینی در ایران این است که بدون نگاه صرف مادی به اصول عرفی، انسانمحورانه، فردگرایانه و سودانگارانه؛ میتوان حکومتی مردمی، اما مبتنی بر ارزشهای دینی و در چارچوب احکام الهی نیز برپا کرد. در واقع مسأله اصلی تحقیق این است که تاکنون تلاشی جدی، برای مقایسه سه نوع نظام سیاسی بدیل (مردم سالاری دینی، سکولاریسم و بنیادگرایی) به منظور نشان دادن نقاط افتراق آنها از یکدیگر یا احیاناً برخی وجوه تشابه آنها صورت نگرفته است. در این مقاله برآنیم تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلیِ مبتنی بر استدلال منطقی، به مقایسه تطبیقی بین مردم سالاری دینی با سکولاریسم و بنیادگرایی بپردازیم تا ضمن احصاء نقاط افتراق و اشتراک آنها، مولفهها و شاخصهای مردمسالاری دینی را نیز تبیین نماییم.