انقلاب اسلامی زمانی شکل گرفت که دنیای مادی قائل به پایان یافتن عصر دینگرایی در عالم بود. به همین سبب دستگاه محاسباتی و جامعهشناختی غرب در خصوص پیشبینی و همچنین تحلیل این پدیده به خطای راهبردی افتاد. ...
بیشتر
انقلاب اسلامی زمانی شکل گرفت که دنیای مادی قائل به پایان یافتن عصر دینگرایی در عالم بود. به همین سبب دستگاه محاسباتی و جامعهشناختی غرب در خصوص پیشبینی و همچنین تحلیل این پدیده به خطای راهبردی افتاد. امروزه نیز جنبههای بسیاری از چرایی انقلاب اسلامی و توفیقات آن از حیث جامعهشناختی مبهم باقی مانده است؛ به سبب همین ضرورت، نگارنده در این اثر با روشی توصیفی ـ تحلیلی به دنبال بررسی علل اجتماعی شکل-گیری انقلاب اسلامی است و در نهایت بدین نتیجه رسیده که عوامل شکل-دهنده به انقلاب اسلامی، به سبب تحقق عوامل جداکننده از رژیم شاهنشاهی و عوامل محرّک به حکومت دینی پدید آمده که شرط شکلگیری هر انقلاب جامعی این دو عنصر است و از آن جمله میتوان به عواملی چون انزجار از فساد حاکم، فقدان آزادی سیاسی بر جوّ جامعه و بالا رفتن سطح بصیرتی و به فعلیت رساندن ظرفیتهای درونی و... اشاره داشت.
انقلاب اسلامی مادامی که در مسیر حقیقی خود گام بردارد، از غنای درونی خود در عرصههای مختلف بهرهمند خواهد بود و ابعاد کارکردی آن نیز افزون میگردد. بر این اساس میتوان ادعا نمود که هرگاه انقلاب در مسیر ...
بیشتر
انقلاب اسلامی مادامی که در مسیر حقیقی خود گام بردارد، از غنای درونی خود در عرصههای مختلف بهرهمند خواهد بود و ابعاد کارکردی آن نیز افزون میگردد. بر این اساس میتوان ادعا نمود که هرگاه انقلاب در مسیر حقیقی خود حرکت نمود، به کارکردهای سیاسیای دست یافت که مجموعه آن کارکردها منحصر در نظام الهی ـ توحیدی است و تاکنون هیچ نظامی در عالم نتوانسته بدان دست یابد. تاکنون در خصوص زمینههای ارتقاء کارکردهای سیاسی انقلاب در جامعه کمتر سخن به میان آمده، بر اساس این ضرورت، نگارنده در این اثر با روش توصیفی ـ تحلیلی به دنبال تبیین این کارکردها خواهد بود و در نهایت بدین نتیجه رسیده است که کارکردهای سیاسی انقلاب در ابعاد داخلی و بیرونی منوط به حرکت نمودن آن در گفتمانی است که بر اساس آن پدید آمد. لذا هرگاه انقلاب از ریل اصلی هدفگذاری شده خود خارج گردد، کارکردهای سیاسیاش نیز کاهش خواهد یافت و طبیعتاً موجی از نارضایتی عمومی نیز به همراه خواهد داشت.